گلمیشم
یازار : amirreza | بؤلوم : تورك شعری

آمده ام
من به اینجا آمده ام تا كه به عشق تو بسوزم
حالا همینجا جا داره كه عشق تو رو باور كنم
عشق تو به من اگر هم كم باشد من زیاد فرض می كنم
جا داره كه باز هم در سایه عشق تو پناه بگیرم
دلم رو در دستم گرفته ام وباز هم در خانه تو آمده ام
نزار كه اینجا دوباره به خاطر عشق ورزیدن به تو خرد شوم
من این زلالی رو از عشق ورزی به تو دروجودم احساس میكنم
نزار كه بار دیگر به خاطر عشق به تو تار وكدر شوم
احساس من این هست كه جان تشنه ام سیر خواهد شد
بیا و نزار كه دوباره تشنگی عشق به سراغ من بیاید
از آمدن به پیش تو هست كه روح من در جسمم جای گرفته
اگر من رو از خودت برونی از عشق به تو هلاك خواهم شد
زمانی زیادی هست كه نگرانم وشاد نشده ام
والان اینجا آمده ام كه خودم رو از عشق به تو شاد كنم
نزار كه من هم مثل مجنون آواره دشت وبیابان شوم
مثل زلیخا باش تا وجود من از عشق به تو همچون آبی فرو بریزد
برای من ثابت شده است كه به هیچ منظوری خلق نمی شدم
به خاطر تو بود و خدا من رو برای عشق ورزی به تو خلق كرد
اگر تو هم من رو مثل فرهاد مأمور كندن كوه بكنی
معلوم می شود كه می خواهی به خاطر عشق به تو هلاك شوم
چند سالی هست كه از تو جدا افتاده بودم زیبای من
الان دیگر می خواهم كه در عشق تو غرق شوم
حتی اگر همچون عقابی باشم از عشق تو سار می شوم
الان اینجا جا داره كه به خاطر عشق به تو هرچی كه هستم كوچكتر شوم