دانلود پایان نامه ادبی

+0 به یه ن

جنبش فرمالیسم (شكل گرایی) روسی یكی از جریان های ادبی است كه علیرغم آنكه در اوایل قرن بیستم به وجود آمد و خیلی رود هم از بین برده شد. اما تاثیر انكارناپذیری بر جریان های ادبی گذاشت كه سال های دوری بعد از آن پا گرفت.

بسیاری از اصولی كه امروزه در بررسی و نقد و تحلیل شعد و ادبیات، اصول مسلم فرض می شوند، برای نخستین بار در جنبش فرمالیسم مطرح و تئوریزه شدند. فرمالیست ها در پس پاسخ به این سوال برآمدند كه چه چیز باعث می شود كه شعر یا متن ادبی از متون دیگر متفاوت باشد؟ در پاسخ به این سوال به سوی تعریف نوعی شعر ناب روآوردند كه تأكیدش بر جنبه های صوری ادبیات و شعر و شكل های خاص آن است و به خصوص نوع زبانی كه به كار می برد. و این به دلیل استفاده از تكنیك ها و شگردهایی است كه به كار می برند.

در این بخش سعی در معرفی این شگردها داریم كه به كاذر بستن آنها موجد شاعرانگی در زبان است.

آشنایی زدایی (بیگانه كردن) [Ostranenie]

یكی از مهم ترین و جذاب ترین مفاهیم در فرمالیسم كه از اصلی ترین ویژگی هایی است كه به شكل های مختلفی در بیان ادبی استفاده شده است، آشنایی زدایی یا بیگانه كردن است. شكلوفسكی (Victor Shkovsky) نخستین بار این مفهوم را مطرح كرد. پس از او یاكوبسن و «تینیالوف» در مواردی از این مفهوم به عنوان بیگانه سازی یاد كردند. ویكتور شكلوفسكی در رساله اش «هنر همچون شگرد» (هنر به مثابه فن) (Art Technique) 1917 برای اولین بار به این مفهوم اشاره می كند.

به گفته «شكلوفسكی» ما هرگز نمی توانیم تازگی دریافتهایمان از اشیاء را حفظ كنیم. الزام های وجود متعارف موجب می شود كه آن ها تا حدود زیادی «خودكار» شوند. آن چشم انداز معصومانه ای كه در آن طبیعت شكوه و تازگی یك رویا را حفظ می كند، حالت متعارف شعور انسانی نیست. این وظیفه خاص هنر است كه آن اشیاء را كه به موضوع های عادی آگاهی روزمره ما تبدیل شده است به ما بازگرداند (مسلون، ویدوسون (۱۳۷۷) ص ۴۹)

هر ادراك حسی ما را دوباره سازمان یم دهد و در این مسیر قاعده های آشنا و ساختارهای به ظاهر ماندگار واقعیت را دگرگون می كند. هنر عادت هایمان را تغییر می دهد و هر جنبه آشنا را به چشم ما بیگانه می كند. میان ما و تمام چیزهایی كه به آن خو گرفته ایم فاصله می اندازد و اشیاء را چنانكه برای خود وجود دارند به ما می نمایاند و خودكاری را كه زاده ادراك حسی است از ما دور می كند.

این برداشت از آشنایی زدایی تاثیر پدیدارشناسی (هوسرل) بر شكلوفسكی است و آشكارا یادآور بحث نابسنده بودن رویكرد آغازین یا طبیعی ما به جهان و ضرورت راهیابی به خود چیزهاست (احمدی (۱۳۷۵) ص ۴۷) شكلوفسكی در كتاب «هنر همچون شگرد» این نكته را آشكار می كند.

«هنر وسیله ای است برای تجربه ساختن شیء، اما شی ساخته شده اهمیتی در هنر ندارد»

«هنر هست تا به ما كمك كند حس زندگی را بازیابیم، هست تا واداردمان كه چیزها را احساس كنیم، تا سنگ را سنگی كند. غایت هنر اعطای حی شی است آن گونه كه دیده می شود، نه آن گونه كه شناخته یم شود. تكنیك هنر ناآشنا كردن چیزهاست. مبهم كردن فرم هاست. تا دشواری و طول زمان ادراك را افزایش دهد. عمل ادراك در هنر فی نفسه غایت است و باید طولانی شود در هر تجربه ما از ساختن است كه اهمیت دارد نه شی ساخته شده.

او می گوید «وقتی ادراك عادت یم كند، خودكار می شود…. سی را گویی پیچیده در كیسه می بینیم. از هیئتش می دانیم كه چیست، اما فقط سایه ی آن را می بینیم.»

«شكلوفسكی» تعریف از روش «تولستوی» (Talstoy) سرمشق می گیرد یعنی «دیدن چیزها خارج از زمینه ی معمولی و طبیعی وجودشان» او در بررسی قطعه ای از یادداشتهای روزانه ی «تولستوی» به این نتیجه می رسد: عادت اشیاء، لباس ها، اثاث، همسر آدم و … پس از جنگ را می بلعد. اگر كل زندگی پیبچیده بسیاری از انسان ها ناآگاهانه ادامه یابد، در این صورت این زندگی ها انگار هرگز نبوده است.

«شكلوفسكی» سپس با ذكر نمونه هایی از آثار «تولستوی» تكنیك آشنایی زدایی را به تفصیل تشریح می كند و نشانمان می دهد كه تولستوی چگونه با استفاده از نظرگاه یك دهقان، یا حتی یك حیوان، می تواند امر آشنا را بیگانه بنمایاند. به نحوی كه در باره آن می بینیم… در داستان، آشنایی زدایی البته از طریق نظرگاه و سبك انجام می پذیرد، اما نحوه ی تدارك طرح هم در نیل به آن سهیم است. طرح، با تنظیم در باره ی رخدادهای قصه، آن ها را آشنایی زدایی می كند. و چون هنر خود معرضو زمان است، تمهیدات خاص برای آشنایی زدایی هم تن به عادت می دهند و به قراردادهایی بدل می شوند كه سرانجام همان اشیاء و رخدادهای را كه هدف از ابداع این تمهیدات آشكار كردن آن ها بود تار و مبهم می كنند پس وجود یك تكنیك «واقعگرایانه»ی دائمی امكان پذیر نیست.

در نهایت، واكنشی كه هنرمند به استبداد قراردادهای داستانی یا بازنمایی داستانی نشان می دهد واكنشی هجوآمیز است. او، چنان كه «شكلوفسكی» می گوید، با مبالغه در تكنیك های متعارف، آن ها را «عریان» می كند. (اسكولر (۱۳۸۳) صص ۱۲۲ و ۱۲۳)

آشنایی زدایی در آثار «شكلوفسكی» به دو معنا به كار رفته است:

۱-نخست به معنای روشی در نگارش كه آگاهانه یا ناآگاهانه در هر اثر ادبی برجسته ای یافتنی است و حتی گاه شكل مسلط بیان است. این مفهوم، ریشه در بحثی قدیمی در نظریه ی ادبی در مورد كاربرد عناصر مجاز در متون ادبی و شعر دارد. كاربرد مجازی واژگان ذهن را متوجه معنای تازه ای می كند و معناهای آشنا بی اهمیت و ناپدید می شدند.

معنای دوم «آشنایی زدایی» در آثار «شكلوفسكی» معنایی گسترده است و تمامی شگردها و فنونی را دربر می گیرد كه مولف آگاهانه از آنها سود می جوید تا جهان متن را به چشم مخاطبان بیگانه بنمایاند. نویسنده به جای مفاهیم آشنای واژگان، شیوه ی بیان یا نشانه های ناشناخته را به كار می گیرد. این ترفند، البته درك دلالت های معنایی اثر را بسیار دشوار می كند و موضوع را چنان جلوه می دهد مه گویی از این پیشتر وجود نداشته است.

هدف بیان زیبایی شناسانه در این حالت نه روشن كردن فوری و مستقیم معانی، بلكه آفرینش حس تازه، ویژه و نیرومندی است كه خود آفریننده ی معانی تازه می شود. در واقع با ورود واژه و موضوع شعری به قلمرو ادراك حسی تازه آشنایی زدایی آغاز می شود.

فهرست
شاعرانگی مبتنی بر شكل (فرم)
۱-فرمالیست ها
-آشنایی زدایی
-هنر به مثابه تمهید
-طرح
-انگیزش (مقابله با عادی و طبیعی بودن)
-شكل رایج (عنصر غالب)
-كاركرد به جای تمهید
-قصه ی پرداخت شده
-فرم و محتوا
-بررسی اثر ادبی در نظام خاص خود (خود ارجاع بودن)
-جدایی اثر از نیت مولف
-اهست ریتم (ضرباهنگ) و آوا
-جدایی شعر (متن) از تاریخ، ملت و بیوگرافی
-جدایی زبان كاربردی و زبان شعر
-معنا و تمهیدات زبانی در شعر
-دو نوع ساختار در داستان های روایت گر
-نقد فرمالیسم
-دیگر ویژگی های فرمالیسم
۲-یاكوبسن
معرفی
نظریه ارتباطی
-نقش عاطفی
-نقش ترغیبی
-نقش ارجاعی
-نقش همدلی
-نقش فرازبانی
-نقش شعری
-استعاره و مجاز
-نقد یاكوبسن
-استعاره و مجاز در پروست
-استعاره و مجاز در تحلیل نمایشنامه ی میمون پشمالو یوجین اونیل
۳-بختین
-تك آوایی و چندآوایی
-كارناوالی شدن
۴-ساختارگرایی و معنا

دانلود فایل

پایان نامه كشف و شهود در پنج كتاب اللمع، اسرار التوحید، رساله قشیریه، كشف المحجوب، تذكره الاولیاء

+0 به یه ن

مقدمه :

     دیدار محبوب ونیل به لقای دوست یك هدف متعالی است وعارفان همواره آن را سر لوحة طریقت خود قرار داده اند .در عرفان به این دیدار ،شهودیا مشاهده گفته می شود .موضوع اصلی این پژوهش بررسی كشف وشهود در پنج كتاب اصلی :اللمع ،اسرالتوحید،رساله قشیریه، كشف المحجوب وتذكره الاولیاء است.

      از آنجا كه تحقیق مدون ومكتوبی درباره این موضوع تا به امروز ارائه نشده است ،نگارنده را بر آن داشت تا با بررسی وژرف نگری بیشتر به این مهم بپردازد.

     مطالعه متون عرفانی ،حالات روحی عارفان در هنگام مكاشفه وسخنان شطح آلودی كه تحت تأثیر جذبه الهی بر زبان می اورند ،قند مكرر  است كه با تكرار آن از تأثیر شگرف وعمیق آن كاسته نمی شود .بحث كشف وشهود ،حس كنجكاوی شیرینی را بر می انگیزد تا با اشتیاق هرچه تمام تر ،منابع آن مورد بررسی قرار گیرد .

     در این جا با پیروی از كلام مبارك حضرت علی (ع) كه فرموده اند :«من علمنی حرفاً فقد سیرنی عبداً» بر خود لازم می دانم از استاد ارجمند ،خانم دكتر پناهی كه به عنوان استاد راهنما ،صمیمانه مرادر پیشبرد اهداف این پژوهش یاری كردند ،تشكر وقدردانی نمایم .همچنین از آقای دكتر فقیهی كه به عنوان استاد مشاور ،از نظرات ارزشمند ایشان بهره مند شدم ،كمال تشكر وقدردانی را دارم.

چكیده:

     سؤال بنیادین این پژوهش ،تعریف كشف وشهود ،انواع آن ومصادیق عملی در متون عرفانی :اللمع ،اسرار التوحید ،رساله قشیریه ،كشف المحجوب ،تذكره الاولیاء است .همچنین راههای رسیدن به كشف وشهود در سه مكتب زهد ،كشف وشهود وحدت وجود ،بررسی شده است.

فصل اول مبحثی از تعاریف كلی را تشكیل می دهد در فصل دوم به رهاهای رسیدن به كشف شهود در مكاتب مختلف ساخته شده است در فصل سوم مكاشفه ، مشاهده و مهاظره بررسی شده است و مصادیق عملی كشف و شهود از كتابهای اصلی گردآوری شده است. از نظر بسامدی در جدولی ارائه شده ومورد مقایسه قرار گرفته است.

    مكاشفه در هر مرحله مراتبی دارد كه بسته به وضعیت روحی سالك او را در جایگاه خاصی قرار می دهد ودر رویت حقایق عالم ونائل شدن به دیدار پروردگار او را یاری می دهد .

    لطف وجذبه الهی به عنوان یك راه میانبر همواره مورد توجه عارفان بوده است ودر این پژوهش به عنوان كشش آن سویی از آن یاد شده است.هنگامی كه عارف به وصال پروردگار خویش دست می یابد،تحت تأثیر احوال روحی خاصی قرار می گیردوممكن است سخنانی به ظاهر نامعقول بر زبان آورد به این سخنان شطح گفته می شود منابع شطحیات بیشتر قرآن ،حدیث والهام است.

 منشأ پیدایش تصوف اسلامی :
از آنجا كه فطرت آدمی خدایاب است ،انسانها در هر دین وآئین جویای مبدأ حقیقت وآفرینش بوده اند   .به طور كلی سه نظریه در بارة پیدایش تصوف اسلامی وجود دارد :
دستة اول : منشأ مسیحی برای آن قائلند .افرادی چون « آ.فون كرمر» كه منشأ تصوف اسلامی را در زهد مسیحیت وعناصر بودایی می داند. وافرادی همچون : « آ، مركس » ،« ادوارد براون»،« ب ،ماكدونالد» ،« بن                 زیلك» ،« ف .س. مارچ»و « مارگارت اسمیت» این نظریه را پذیرفته اند .۱
« م.آستین پالا سیوس» بر این اعتقاد است كه مسیحیت وتصوف عناصر مشتركی را از یكدیگر أخذ كرده اند برخی به تأثیر غیر مستقیم تصوف از مسیحیت قائل هستند ،مانند عناصر وحدت وجود كه در فرقه های مسیحیت مانند « حنانه»(Henaniens) تأثیر نهاده است وفقر ودر یوزگی در طایفه مصلیان (messalliens) وجود داشته است.۲
گروه دوم منشأ تصوف اسلامی را ،آیینهای قبل از اسلام در ایران دانسته اند .۳
بنا بر شواهدی كه از رگه های عرفان در دین زرتشت به جا مانده است ،همواره سعی وعمل از اصول تعالیم زرتشت محسوب می شده است.در دین زرتشتی كار وزندگی مادی با عوالم روحانی منافات ندارد .۴
در «وندیداد» آمده است آنجا كه انسان عبارت می كند ،سكنا می گزیند ،تشكیل خانواده  می دهد، وگله داری می كند، مبارك ترین نقطه زمین است. همانطور كه ملاحظه می كنید، این تفكر جایی برای گرایش به زهد و فقر باقی نمی گذارد . روزه كه یكی از ویژگیهای زندگی زاهدانه است در دین زرتشت نه تنها جایگاهی ندارد، بلكه بسیار مذموم نیز شمرده می شود . امری كه در ادیان دیگر و حتی اسلام مورد توجه قرار گرفته است.۵
با آوردن شواهد بالا ، این نظریه نیز باطل می نمارید ، چرا كه ثنویت آیین زرتشتی قابلیت پذیرفتن تفكراتی چون «وحدت وجود» را ندارد. گرسنگی در نزد زرتشتیان گناه شمرده می شود .
جسم از جملۀ خیر هاست و ریاضت دادن به آن ناپسند است.۶
دسته سوم آنهایی هستند كه منشأ هندی برای تصرف قائلند . « ریچاردهارتمان» و«ماركس هورتن» تصرف را از منابع ادیان هند مأخوذ می دانند.

عنوان                                                                                                   شماره صفحه

چكیده

مقدمه

فصل اول: تعاریف

منشأ پیدایش تصوف اسلامی:…………………………………………………………………… ۱

مكتب زهد…………………………………………………………………………………………… ۳

مكتب كشف و شهود……………………………………………………………………………… ۴

مكتب وحدت وجود………………………………………………………………………………. ۵

نویسندگان پنج كتاب اصلی:…………………………………………………………………….. ۷

عبدالله بن علی سراج طوسی……………………………………………………………………. ۷

ابوسعید ابوالخیر……………………………………………………………………………………. ۸

ابوالحسن علی بن عثمان هجویری…………………………………………………………….. ۱۰

عبدالكریم قشیری………………………………………………………………………………….. ۱۱

ابوحامد شیخ فریدالدین عطار………………………………………………………………….. ۱۲

آثار عطار…………………………………………………………………………………………….. ۱۳

تجربه عرفانی و مشكلات آن……………………………………………………………………. ۱۴

تعریف كشف و شهود…………………………………………………………………………….. ۱۶

ستروتجلی (با ارائه جدول)……………………………………………………………………………………………….  ۱۶

آپوكالیپس وواژه گان همسو با آن……………………………………………………………… ۲۱

مكاشفه واسطوره…………………………………………………………………………………… ۲۲

مكاشفه (آپوكالیپس) درادیان زنده جهانی…………………………………………………… ۲۲

مكاشفه دركتابهای مقدس (عهدین ) و كتابهای آسمانی دیگر ………………………… ۲۳

تعریف كشف و شهود از متون عرفانی……………………………………………………….. ۲۳

سرمنشأ منحصر به فرد مكاشفه، از دیدگاه غربیان  اشارات دینی و الهیات………… ۲۸

خلاصه فصل اول:…………………………………………………………………………………. ۳۲

فصل دوم: راههای رسیدن به كشف و شهود

راههای رسیدن به كشف و شهود……………………………………………………………… ۳۴

راههای رسیدن به كشف و شهود درمكتب زهد…………………………………………… ۳۵

طریق وصول به مكاشفه درمكتب كشف و شهود…………………………………………. ۳۷

كشش آنسویی در كشف و شهود……………………………………………………………… ۴۶

مكاشفه با همراهی جسم…………………………………………………………………………. ۴۷

مكاشفه با همراهی دل…………………………………………………………………………….. ۴۸

مكاشفه با همراهی روح………………………………………………………………………….. ۵۲

خلاصه فصل دوم: …………………………………………………………………………………  ۵۷

فصل سوم: انواع و مراتب مكاشفه (مشاهده، معاینه، محاضره)………….. ۵۸

ارجعیت مشاهده ، معاینه،محاظره با ارائه جدول………………………………………….. ۷۲

انواع مكاشفه با ارائه جدول…………………………………………………………………….. ۷۹

حالت عارفان در هنگام مكاشفه………………………………………………………………… ۷۹

سخنان شطح آمیز به هنگام مكاشفه……………………………………………………………. ۸۴

منابع شطیحات ……………………………………………………………………………………… ۸۵

آیا هر رویایی مكاشفه است؟…………………………………………………………………… ۸۵

انواع خواب و رویا با ارائه جدول…………………………………………………………….. ۹۲

خلاصه فصل سوم:………………………………………………………………………………… ۹۲

مكاشفه در بیداری…………………………………………………………………………………. ۹۳

مكاشفه درخواب…………………………………………………………………………………… ۱۰۵

دراحوال پس ازمرگ……………………………………………………………………………… ۱۱۶

پیشگویی……………………………………………………………………………………………… ۱۱۸

لطف وجذبه الهی…………………………………………………………………………………… ۱۱۹

دیدار ماوراءالطبیعه………………………………………………………………………………… ۱۲۲

فراست………………………………………………………………………………………………… ۱۲۲

انواع مصادیق وتعدادآن با ارائه جدول ……………………………………………………… ۱۳۷

نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………… ۱۳۸

خلاصه فصل سوم…………………………………………………………………………………. ۱۳۹

فهرست منابع………………………………………………………………………………………… ۱۴۰

چكیده انگلیسی ۱۴۵


دانلود فایل

دانلود پایان نامه بدیع

+0 به یه ن

مقدمه

بدیع چیست؟

بدیع چنانكه قدما گفته اند علمی است كه از وجوه تعیین كلام بحث می كند و از ما بدیع مجموعه شگردهایی است (با بحث از فنونی) است كه كلام عادی را كم و بیش تبدیل به كلام ادبی می كند و یا كلام ادبی را به سطح والاتری (از ادبی بودن یا سبك ادبی داشتن) تعالی می بخشد.

مثلا مهم ترین عاملی كه به این كلام سعدی حیثیت ادبی بخشیده است آوردن لفظ (خویش) به دو معنی مختلف است (جناس تام) :

 

غم خویش در زندگی خور كه خویش                  به مرده نپردازد از حرص خویش

 

به همین لحاظ اگر به جای یك خویش(قوم) و به جای دیگر(خود) بگذاریم دیگر كلام ادبی نخواهد بود.

همین توجه ذهن به وجود این گونه ارتباطات هنری در بین كلمات است كه جنبه های زیبا شناختی كلام را مشخص و برجسته می كند و در خواننده احساس التذاذ هنری به وجود می آورد.

گاهی در كلام عواملی است كه می توان در مقام تمثیل به آنها(پارازیت) گفت، بدین معنی كه گیرنده را در فهم مستقیم پیام فرستنده دچار اشكال می كند و به عبارت دیگر باعث مكث یا وقفه در روانی كلام می شوند. اما دقت در فهم آن ها منجر به درك حیثیت ادبی كلام می شود. شاعر به جای آن كه بگوید شیرین تنها ماند، می گوید: «چو تنها ماند ماه سروبالا» و به جای آن كه بگوید از چشمان اشك ریخت، می گوید: «فشاند از نرگسان لؤلؤ لالا» و گاهی شاعر دست به «غریب سازی» می زند و فعلی در طی كلام می آورد كه از نظر ارتباط با متمم یا مفعول موجب اعجاب و تعجب هنری می شود.

نقش عواملی از این دست، در سبك ادبی به حدی است كه می توان گفت در آثار برخی از شاعران بدیع گرا(مثلا نظامی و خاقانی)، سبك، كاملا مبتنی به شگردها و عوامل بدیعی و بیانی است و اگر این عناصر را از آن حذف كنیم، سبك ادبی به سرعت به سطح كلام عادی تنزل می یابد.

پس از زبان سبك ادبی، زبانی است كه از لحاظ معنی و موسیقی از زبان سبك های دیگر(علمی، تاریخی و…) مثلا زبان روزمره یا استاندارد متمایز است.

هرگونه انحراف و تغییر هنری از زبان عادی چه در معنی و تصویر و چه در لفظ و موسیقی، یك مورد یا صنعت بدیعی است. به عبارت دیگر هر واژه ای كه در ارتباط یا واژه دیگر از یك سطح لغوی محض به یك سطح گسترده معنایی یا از یك سطح عادی آوائی به یك سطح موسیقیایی تعالی یا به یك مورد بدیعی است.

بدیع لفظی :

به ابزاری كه جنبه لفظی دارند و موسیقی كلام را از نظر روابط آوائی به وجود می آورند و یا افزون می كنند صنعت لفظی می گویند. بدیع لفظی بحث در این گونه صنایع است. در بدیع لفظی هدف این كه متوجه شویم گاهی انسجام كلام ادبی بر اثر روابط متعدد آوائی و موسیقیایی در بین كلمات است. یعنی آن رشته نامرئی كه كلامات را به هم گره می زند و بافت ادبی را به وجود می آورد، ماهیت آوائی و موسیقیایی دارد.

روش های افزونی موسیقی لفظ

موسیقی لفظی كلام با سه روش زیر افزون می شود :

  1. روش هماهنگ سازی یا تسجیع
  2. روش همجنس سازی یا تجنیس
  3. روش تكرار

در این سه روش، بنا بر همسانی هر چه بیشتر صامت ها و مصوت هاست؛ به طوری كه كلمات هماهنگ شوند یا همجنس پنداشته شوند و یا عین یكدیگر گردند. بدین ترتیب كلمات هموزن(هم هجا) می شوند و یا بین آنها تناسب و تساوی نسبی هجاها(مجموعه مصوت ها و صامت ها) به وجود می آید.

بدیع معنوی :

بحث در شگردهایی است كه موسیقی معنوی كلام را افزون می كنند و آن بر اثر ایجاد تناسبات و روابط معنائی خاصی بین كلمات است و به طور كلی یكی از وجوه تناسب معنائی بین دو یا چند كلمه برجسته می شود. به عبارت دیگر اگر بدیع لفظی باعث می شود كه كلمات به وسیله تشابه و تجانس هر چه بیشتر مصوت ها و صامت ها به یكدیگر وابسته شوند و بین آنها رابطه آوائی محسوسی ایجاد شود.

بیان :

برخی از مباحث مهم بدیع معنوی را جدا كرده، در نظام مستقلی به نام (بیان) بررسی می كنند. بیان (ادای معنای واحد به طرق مختلف) بحث در تشبیه و استعاره و مجاز و كنایه و رمز و اغراق و… است كه جزء ذات ادبیات محسوب می شوند، برای آرایش كلام نیستند و اطلاق صنعت به آن ها صحیح نیست.

فهرست مطالب

 

مقدمه …………………………………………………………………………………………………….۱

فصل اول

روش تسجیع ……………………………………………………………………………………………..۱۶

۱- سجع متوازی  ……………………………………………………………………………………….۱۶

سجع و زبان عربی ………………………………………………………………………………………۱۶

فصل دوم

روش تجنیس ……………………………………………………………………………………………۱۹

الف- روش تجنیس در سطح كلمه ………………………………………………………………۲۰

۱-جناس تام …………………………………………………………………………………………….۲۰

۲- جناس مركب ……………………………………………………………………………………..۲۱

۳- جناس مضارع ……………………………………………………………………………………..۲۲

۵- جناس زاید …………………………………………………………………………………………۲۲

الف- جناس مطرف یا مزید: ………………………………………………………………………۲۲

ب- جناس وسط ………………………………………………………………………………………۲۴

ب- جناس اختلاف مصوت بلند و كوتاه : …………………………………………………….۲۵

ب- روش جناس در كلام ………………………………………………………………………….۲۶

فصل سوم

روش تكرار ……………………………………………………………………………………………۲۸

۱- تكرار واك : ……………………………………………………………………………………..۲۸

الف- همحروفی  : ………………………………………………………………………………….۲۸

ب: همصدائی : ……………………………………………………………………………………….۲۹

- تكرار هجا …………………………………………………………………………………………..۳۰

۳- تكرار واژه ………………………………………………………………………………………..۳۰

الف- ردالصدر الی العجز ………………………………………………………………………..۳۰

ب- ردالعجز الی الصدر……………………………………………………………………………۳۰

ج- تشابه الاطراف …………………………………………………………………………………۳۱

د- التزام یا اعنات …………………………………………………………………………………..۳۱

ه- تكرار یا تكریر……………………………………………………………………………………۳۲

و- طرد و عكس یا تبدیل و عكس ……………………………………………………………۳۲

۴- تكرار عبارت یا جمله…………………………………………………………………………۳۳

ارزش تكرار………………………………………………………………………………………….۳۳

فصل چهارم

تفنن یا نمایش اقتدار ………………………………………………………………………………۳۵

۱- حذف یا تجرید ………………………………………………………………………………..۳۵

۲- توشیح یا موشح ……………………………………………………………………………….۳۵

۳- واسع الشفتین …………………………………………………………………………………..۳۵

۴- واصل الشفتین  …………………………………………………………………………………۳۶

- جامع الحروف …………………………………………………………………………………..۳۶

۶- رقطا ………………………………………………………………………………………………۳۶

۷- خیفا  ……………………………………………………………………………………………..۳۶

۹- ذولغتین  ………………………………………………………………………………………….۳۶

۸- فوق النقاط و تحت النقاط …………………………………………………………………۳۶

فصل پنجم

روش تشبیه…………………………………………………………………………………………….۳۷

۱- مبالغه و اغراق و غلو………………………………………………………………………….۳۷

الف- بیانی…………………………………………………………………………………………..۳۷

ب- حماسی ………………………………………………………………………………………..۳۷

ج- بدیعی ……………………………………………………………………………………………۳۸

روش تناسب…………………………………………………………………………………………۳۹

۱- مراعات النظیر (=تناسب، مواخات، توفیق، تلفیق، ائتلاف): …………………….۳۹

۲- جناس كلمات هم خانواده ……………………………………………………………….۴۰

الف- جناس پسوند……………………………………………………………………………….۴۰

ب- جناس ریشه…………………………………………………………………………………….۴۰

۳- جابجائی صفت (انحراف در صفت)…………………………………………………..۴۰

فصل ششم

ایهام…………………………………………………………………………………………………….۴۲

۲٫ ایهام تناسب: …………………………………………………………………………………….۴۴

۳٫ استخدام……………………………………………………………………………………………۴۵

فصل هفتم

تعلیل و توجیه………………………………………………………………………………………..۴۸

۱- حسن تعلیل………………………………………………………………………………………۴۸

۲- مذهب كلامی …………………………………………………………………………………۵۰

۳- دلیل عكس……………………………………………………………………………………..۵۱

۴- سوال و جواب ………………………………………………………………………………..۵۱

خاتمه در بدیع معنوی……………………………………………………………………………۵۲

: ۱- تجرید…………………………………………………………………………………………..۵۲

۲- مشاكلت ………………………………………………………………………………………..۵۲

۳- لغز یا چیستان ………………………………………………………………………………….۵۲

۴- معما………………………………………………………………………………………………۵۳

۵- هزل و مطایبه ………………………………………………………………………………….۵۳

۶- حسن مطلع و حسن مقطع………………………………………………………………….۵۳

فهرست ماخذ

دانلود فایل

پایان نامه نگاهی ادبی به سوره یوسف (ع)

+0 به یه ن

 فصل اول:
كلیات
مقدمه
بسم‌الله الرحمن الرحیم
«قرآن، نوری است كه خاموشی ندارد؛ چراغی است كه درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است كه ژرفای آن درك نشود، راهی است كه روندة آن گمراه نگردد، شعله‌ای است كه نور آن تاریك نشود، جدا كننده حق و باطلی است كه درخشش برهانش خاموش نگردد، بنایی است كه ستون‌های آن خراب نشود، شفا دهنده‌ای است كه بیماری‌های وحشت انگیز را بزداید، قدرتی است كه یاورانش شكست ندارند، و حقی است كه یاری كنندگانش مغلوب نشوند.
قرآن، معدن ایمان و اصل آن است، چشمه‌های دانش و دریاهای علوم است، سرچشمة عدالت و نهر جاری عدل است، پایه‌های اسلام و ستون‌های محكم آن است ، نهرهای جاری زلال حقیقت و سرزمین‌های آن است.»
بار دیگر خدای مهربان را شكر می‌گویم كه توفیق داد تا مدتی از عمر خود را در كنار قرآن و با قرآن باشیم و خاصعانه در درگاه ربوی‌اش مسئلت دارم كه چه در دنیا و چه در آخرت این توفیق را هرگز از من سلب ننماید و قرآن را همواره مونس و یاورم قرار دهد. مجموعة حاضر با نام «نگاهی ادبی به سورة یوسف (ع)» به عنوان پروژه تحقیقاتی پایان دوره چهار ساله تحصیل در رشته تربیت معلم قرآن كریم در دانشكده علوم قرآنی تهران، به رشتة تحریر درآمده است.
حال سؤالاتی كه مایلم پاسخ دهم یكی این است كه «چرا نگاه ادبی؟» و دیگر اینكه «چرا به سوره یوسف؟»
و اما پاسخ سؤال اول از این قرار است كه همانطور كه می‌دانیم، قرآن كریم به عنوان آخرین پیام مستقیم خداوند برای بندگان، تنها ریسمان استواری است كه می‌توان به آن چنگ آویخت و به كمك آن، در چند روزة زندگانی دنیوی از شر شرارتهای دشمنان بشریت (شیطان و جنودش) جان سالم به در برد و در پناه رحمت الهی قرار گرفت.
كتاب مقدسی كه از آن صحبت می‌كنیم، مجموعه‌ای از معانی بلند و مضامین عالی انسان سازی و هدایت آدمی به سوی رسیدن به كمال است و گویندة چنین معانی نورانی، آنها را در قالب لفظ‌های قابل فهم برای بشر درآورده و به او ارزانی داشته است.
برای رسیدن به هر نقطه بلندی، باید از راه مناسب آن عبور نمود. برای فتح هر قله مرتفعی باید دامنه آن كوه را پیمود. برای دستیابی به قلة مفاهیم ارزشمند قرآن نیز راه منطقی و عقلائی آن این است كه از دامنة الفاظ قران حركت نموده و آرام آرام بالا رفت تا به نتیجه مورد نظر رسید. الفاظ و عبارات قرآن به منزله پلكانی است كه بدون در نظر داشن آن، تصور رسیدن به بام رفیع مفاهیم قرآنی، ناممكن می‌نماید. لذا اولین گام در راه شناخت قرآن، آشنایی با الفاظ قرآن است. و این آشنایی خود مستلزم آشنایی نسبتاً كامل با زبان عربی است. چرا كه قرآن كریم «بلسانٍ عربیٍ مبینِ» آموختن این زبان و درك مقتضیات آن، یكی از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است.
اینجانب سعی كرده‌ام با نگاه به قرآن كریم از زوایه ادبیات، تا حدودی اولین گام خود را در راه انس با قرآن بردارم. و چنان كه ذكر شد، استدلالم این است كه چگونه می‌توان ادعای «فهم» قرآن را داشت در حالیكه ذهن با فضای ادبیات عرب بیگانه باشد؟!
و این پاسخ به كسانی است كه آموختن قواعد ابتدایی زبان عربی را برای آشنایی با قرآن، امری بیهوده و راهی فرعی تصور می‌كنند و بدون جدی گرفتن صرف و نحو، اهتمام خویش را صرف آموختن اقوال تفسیری مفسران كرده‌اند. غافل از اینكه همان مفسرانی كه اینان اكنون نظراتشان را مطالعه كرده و فرا می‌گیرند، روزگاری با همین قواعد به ظاهر سادة اعلال ، دست و پنجه نرم كرده‌اند و یا اینكه مدتها از عمر خود را صرف كرده‌اند تا مثلاً اعراب محلی جملات را بشناسند و خلاصه هر كس در رابطه با علوم مختلف قرآنی، به نوعی صاحب نظر شده است، مطمئناً زمانی در قواعد ادبیات و بلاغت عربی، استخوان خرد كرده است.
و اما پاسخ سؤال دوم:
انگیزه‌های انتخاب سورة یوسف را در چند مورد می‌توانم بیان كنم:
اولاً: راهنمایی استاد گرامی‌ام به این سوره برای كاركردن، یكی از عوامل انتخاب آن ثالنیاً این سوره شامل یكی از زیباترین قصه‌های قرآن و یكی از زیباترین شیوه‌های قصه‌گویی است. و قرار گرفتن (بیش از پیش) در جریان داستان حضرت یوسف (ع) خود یكی از انگیزه‌های انتخاب این سوره بود.
ثالثاً: به نظرم رسید كه حجم این سوره با نوع فعالیت بنده كه در حد یك پروژه تحقیقات است (و نه بیشتر)، متناسب است. به این معنی كه آیاتش نه چندان زیاد است كه عملاً نتوان آنها را مورد برررسی قرار داد و نه چندان كم است كه پرداختن به آن، كمتر از حد انتظار باشد،
بیان مسئله و  اهمیت موضوع:
چنان كه ذكر شد، مسئله اصلی و مهم در انجام این تحقیق، چیزی نبوده است جز آشنایی بیشتر با فضای ادبیاتی بخشی از قرآن. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد مطالب گذشته قدری اهمیت موضوع را روشن كرده باشد. با اینحال در اینجا در مقام بیان اهمیت پرداختن به ادبیات قرآن، مقدمتاً عرض می‌كنم كه پرودگار قادر سبحان، به موجودات این عالم، هستی بخشیده است و در این میان افراد بشر را به داشتن قوة ادراك و تعقل بر دیگر موجودات برتری داده و آنها را به داشتن قدرت اراده و انتخاب گرامی داشته است. و باز از روی مهربانی، برای هدایت انسا، هادیان و راهنمایانی از جانب خود، به سوی او گسیل داشته است. و معجزة جاویدان آخرین فرستادة خود را كتاب قرار داده است كه «تبیاناً لكلّ شیء» است. حال این ما و این قرآن. در شرایطی كه اتمام دورة‌ امتحان و آزمایش ما معلوم نیست و نمی‌دانیم چه زمانی این اختیار و قدرت انتخاب از ما سلب خواهد شد و در حالیكه شیطان و مزدورانش دست به دست هم داده‌اند تا تك‌تك افراد بشر را از صراط مستقیم خارج نمایند و آنها را تا ابد زبان كار سازند، در عین حال، با دانستن این مطلب كه تنها راه بشریت تمسك به قرآن و همچنین قرآن‌های ناطق: اهل بیت علیهم السلام) می‌باشد، به نظر شما آیا در روی این كره خاكی كاری مهم‌تر از پرداختن به قرآن و اهتمام به فهم معانی آن كه مؤثرترین كار در جهت عمل به مضامین عالی آن است، وجود خواهد داشت؟ و آیا (چنان كه ذكر شد) این مقصود جز در سایة همت به قرار گرفتن در فضای زبان عربی میسر است؟ اگر پاسخ این سؤالات منفی است، پس به روشین مشخص است كه دست كم یكی از مهم‌ترین موضوعاتی كه جا دارد تا مورد بررسی قرار گیرد، پرداختن به ادبیات قرآن كریم است. و خدا را شاكریم كه اكنون چنین توفیقی را به ما ارزانی داشته است هر چند كار ما بسیار كوچك است اما به هر حال از «هیچ» بهتر است.
مسئله دیگری كه علاه داشتم در ضمن انجام تحقیق به آن پرداخته شود، دربارة اعجاز قرآن، خصوصاً اعجاز لفظی آن بود.به این صورت كه معجزة هر پیامبری، آن‌گاه ارزش و اهمیت می‌یابد كه در میان امت آن پیامبر‌، پرداختن به آن كار، امری عادی و  رایج باشد و متخصصان زیادی در آن زمینه در جامعه فعالیت كنند و آن گاه كه معجزه بر آنها وارد می‌شوند به  مصداق این ضرب‌المثل كه : «قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری» بتوانند به آسانی میان فعالیت بشری و امر مافوق بشری تفاوت قائل شوند و اقرار به نبوت آن پیامبر الهی نمایند.  چنانكه قرآن كریم نیز در میان ادیبان و شاعرانی ظهور كرد كه خود سرآمد فضاهای عرب بودند و با اینحال به اعجاز قرآن و عجز خود از آوردن مثل آن اعتراف كردند. ما نیز امت پیامبر هستم . و حق داریم كه اعجاز قرآن را درك كنیم. لذا قصد داشتم این سؤال را مطرح كنم كه آیا بررسی نكات ادبی و خصوصاً نكات بلاغی آیات قرآن، می‌تواند ما را در جهت رسیدن به درك اعجاز قرآن یاری كند یا خیر؟
همچنین فرضیه‌ای كه قصد داشتم مطرح شود این بود كه می‌توان اعجاز قرآن را درك نمود». اما پس از مدتی دریافتم كه پرداختن به این سؤال از حوصله زمانی این تحقیق خارج است و نیاز به كار بیشتر و جدی‌تر دارد. لذا فعلاً از پرداختن به منصرف شدم و آن را به زمانی دیگر» (اٍن شاءالله نه چندان دور) موكول نمودم.
شیوه انجام تحقیق:
شیوه این تحقیق بصورت مطالعه كتابخانه‌ای و تحقیق در میان مطالب كتبی می‌باشد. در انجام این كار، ابتدا حضور آیات سوره یوسف در كتابهایی همچون «اتقان» و « مغنی الادیه» مورد بررسی قرار گرفت. همچنین از تفاسیر ادبی چون «كشاف» و «جوامع الجامع، مطالبی بصورت فیش برداری تهیه شد. نیز از تفسیر المیزان، مطالب ادبی استخراج گردید. سپس این مطالب در متن اصلی تحقیق مورد استفاده قرار گرفت.
محدودیت‌ها:
یكی از بزرگترین مشكلات این كار، كمبود محسوس منابع است. كه به خودی خود می‌تواند باعث عدم تنوع در بیان اقوال و نظرات شده و از كیفیت تحقیق بكاهد. مسئله دیگر این است كه در همان منابع موجود هم، گاه یك عبارت عیناً در چندین كتاب مختلف تكرار می‌گردد و حتی مثال‌ها بصورت مشترك جلوه‌ می‌كند كه عملاً باعث می‌شود تا مثلاً از بین دو یا سه منبع مختلف، تنها یكی مورد استفاده قرار گیرد.
مسئله دیگر (كه البته كاملاً شخصی می‌باشد) مسئلة ضیق وقت بود كه به نوبه خود باعث افت كیفیت گردید.

فهرست مطالب:

مبحث                                                                                         صفحه

فصل اول: كلیات

مقدمه ………………………………………………………………………………………………………

بیان مسئله………………………………………………………………………………………………….

اهمیت موضوع……………………………………………………………………………………………

شیوة تحقیق………………………………………………………………………………………………..

محدویت‌ها………………………………………………………………………………………………..

توضیحات………………………………………………………………………………………………….

فصل دوم: نگاهی ادبی به سوره یوسف(ع)…………………………………………………………

فصل سوم: خلاصه و نتیجه‌گیری……………………………………………………………………..

منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………

 

دانلود فایل

پایان نامه نگاهی به زندگی و آثار ناصیف یازجی و بررسی مقامات و دیوان

+0 به یه ن

پیشگفتار

زمانیكه از ادبیات عصرنهضت سخن می گوییم، بیشتر افراد چنین گمان می كنند كه در این دوره تمامی ادیبان و شاعران از هر آنچه كه رنگ و بوی ادبیات كلاسیك داشت ،گریزان شدند و علیه سبك قدیم شوریدند؛ اما با مطالعه بیشتر و عمیق تر پی می بریم كه در عصر نهضت ادبی ، استادانی وجود داشتند كه بر اصالت عربی و اسلوبهای كهن اجدادشان سخت پایبند بودند.

اینان توانایی و مهارت بسیاری در زمینه های مختلف ادبیات و نیز علوم بلاغی و لغوی داشتند و بر حفظ آنها تاكید می كردند.از جمله این اساتید،”شیخ ناصیف یازجی” را می یابیم كه كمتر كسی به شناخت این ادیب و شناساندن سبك و آثار وی پرداخته است.

شیخ ناصیف در سال ۱۸۰۰م در لبنان میان خانواده ای اصیل متولد شد . او از همان كودكی به آموختن علم و ادب پرداخت و از ده سالگی به سرودن شعر روی آورد.بیشتر اشعار این استاد در زمینه حكمت و رثا است. او هیچگاه ابزار مدح را در راه چاپلوسی و كسب مال دنیا به خدمت نگرفت.بسیار بر حفظ ارزشهای ملی عربی پایبند بود و در تمام ظواهر زندگی اش  به واقع عمل می نمود.

یازجی تمام عمرش را صرف مطالعه و تحقیق و تالیف كرد وچنان شهرتی كسب نمود كه دانشجویان و اساتید از اقصی نقاط كشورهای عربی به سوی او می آمدندتا از سرچشمه دانش او جرعه ای نوشند.

شیخ ناصیف فرزندانی نیك تربیت نمود كه برخی از آنها در زمینه شعر و ادب مشهور می باشند. از جمله فرزندان او “شیخ ابراهیم یازجی” است كه راه پدر را ادامه داد.

شیخ ناصیف بجز مجال ادب در زمینه صرف و نحو و علوم بلاغی و منطق و طب و موسیقی از خود آثار ارزنده ای بجا گذاشت.

اما در زمینه ادبیات ،مقامات او در خور توجه می باشد. كتاب “مجمع البحرین ” شامل شصت مقامه است كه به شیوه مقامات حریری نگاشته شده است. این كتاب مجموعه لغوی عجیب و با ارزشی می باشد كه در بر دارنده حوادث تاریخی و تفاصیل دقیقی راجع به آداب و رسوم عربها در زندگی و منش و جنگها و افتخارات آنهاست.همچنین پر از ضرب المثل و معما می باشد.

بجز مجمع البحرین ،یازجی دیوان شعری از خود به جا گذاشت كه موضوعات مختلفی چون غزل ، مدح،رثا ،حكمت و تاریخ شعری را در بر می گیرد. ولی در مجموع می توان گفت دیوان وی رنگ و بوی حكمت دارد چرا كه شیخ علاوه بر آنكه قصاید مستقلی در زمینه حكمت سروده ، در مدح ها دو رثاهایش هم حكمت بسیاری آورده است . شبخ ناصیف در اشعارش بسیار رهروی متنبی می باشد .او متنبی را بسیار دوست می داشت و سبك وی را تقلید نمود . بنابراین اشعار یازجی به همان سبك قدیم سروده شده است و در نهایت جزالت و فخامت لفظ و معنا می باشد .

این رساله شامل چهار فصل می باشد :

فصل اول به اوضاع سیاسی ،اجتماعی ،ادبی و فرهنگی جهان عرب در قرن  نوزدهم به صورت مجمل پرداخته شده است .

در فصل دوم زندگی « شیخ ناصیف یازجی » و آثار وی مورد برسی قرار گرفته است .

در فصل سوم به صورت مجزا مقامات شیخ كه اثر گرانبهایی است- و نیز سبك شیخ در مقامات آمده است .

و در فصل آخر دیوان شعری شیخ همراه با ترجمه برخی اشعار وی و بیان برخی نكات بلاغی مورد كنكاش واقع شده است .

در پایان از تمامی اساتید ارجمندم به خصوص استاد محترم جناب آقای دكتر جعفری و استاد گرامی جناب آقای دكتر شایگان مهر نهایت تشكر  را دارم ، ونیز بسی لازم است از سر كار خانم وحدانی استاد محترم دانشگاه پیام نور و دانشگاه آزاد واحد مشهد كه مرا از راهنمایی بی شائبه شان  بهره مند نمودند تقدیر و تشكر نمایم .

در ضمن از كتابداران محترم آستان قدس رضوی و كتابخانه دانشكده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد و از تمام دوستان عزیزم كه مرا در این مهم یاری رساندند از جمله خانم حاتمی كمال تشكر را دارم  و از خداوند برای تمام این بزرگواران توفیق روز افزون خواستارم .

فهرست

عنوان                                                                                    صفحه

 

چكیده

پیشگفتار

 

بخش اول:اوضاع سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی و ادبی

 جهان عرب و لبنان در قرن نوزدهم

-اوضاع سیاسی

- اوضاع اجتماعی

- اوضاع فرهنگی و ادبی

 

بخش دوم: نگاهی به زندگی و آثار ناصیف یازجی

فصل اول:تاریخچه زندگی ناصیف یازجی

-        اصل خاندان

-        در دربار امیر بشیر شهابی

-        زندگی ناصیف در بیروت

-        وفات یازجی

-        مقام و منزلت ناصیف یازجی

فصل دوم:گذری بر آثار شیخ ناصیف یازجی

 

بخش سوم:بررسی مجمع البحرین

فصل اول: ویژگی مقامات

فصل دوم:برگزیده ای از مقامات شیخ ناصیف یازجی

-        المقامه الطبیه

-        المقامه العقیقیه

-        المقامه النجدیه

 

بخش چهارم: پژوهشی در دیوان یازجی

فصل اول:ویژگیهای شعر ناصیف

فصل دوم:اغراض شعری

-        مدح

-        رثا

-        حكمت

-        غزل

-        تاریخ شعری

منابع و ماخذ

    ملخص الرساله

دانلود فایل